پیام تسلیت

با عرض تسلیت به تمام دوستان بخاطر درگذشت ایت الله واعظ طبسی به تمام مردم کشور خصوصن همشهریا های خراسانی خودم

***دهه فجر مبارک***

بهمن من تاریخم تو بگو از رازهای ناگفته ام
از شهیدان مظلوم به خون خفته ام
که صدایشان را فقط خدا شنید
اجرشان نوری بر چهره ها دمید
گوهر فریادشان نابودی استبداد
او که می گفتن بعد خدا نام خود را
خدا…شاه…میهن!!!
و دستان به خون آلوده
مظلومان شنکجه داده شده
در تاریک ترین لحظه های زندگی
فریادشان در زمان جاری
گوشها شنواتر
لحظه های آشناتر
اتحاد زیبا تر
مشت شدند انگشتان
تمام گروهای مبارز در آن عیان
ریشه ی استبداد ستس تر
داهای مردم قوی تر
برفت ظلم از خاک وطن
«هوا دلپذیر شد
گل از خا بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید»
و نگاه منتظران به آسمان وافق
فرشته بر زمین نشست
و نوای آزادی شور انگیزتر شد
حال سی سال گذر تاریخ بر آن زمان
جنگ…صبر…تلاش…شکوفایی آن
هر چند گاهی به عدالتی شده چون خزان
بیایید چون گذشته شویم
اسیر قدرت و ظلمی نشویم
خاک به خون همه رنگین شد
انقلاب با من و ما پیروز شد
من
تو
بیا ما شویم
و بر کنیم ریشه ی ظلم من بودن را…

شاعر : سعید مطوری

armm212

اگر در روز قدس تمام كشورهاى اسلامى، ملتها همه برخيزند و فرياد بزنند، نه براى قدس تنها، براى همه ممالك اسلامى، پيروز خواهند شد. ما با فرياد، محمدرضاخان را بيرونش كرديم. شما خيال مى‏كنيد با تفنگ بيرون كرديم؟ با فرياد، با «اللَّه اكبر»!
امام خمینی (ره)

armm212

گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟

گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادرپوشیدم؟

گفتم: چه می‌دانم، لابد این‌طوری خوش‌تیپ تری!

گفت: نچ!

گفتم: خب لابد فهمیدی این‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!

گفت: نچ!

گفتم: ای بابا! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه

چادر  بپوشی بیشتر دوستت دارم!!

گفت: اره تقریبا نزدیک شدی!

گفتم: آها!دیدی گفتم همه‌ی قصه‌هابه ازدواج ختم می‌شوند؟دیدی!

گفت: برو بابا… دور شدی باز!

گفتم: خب خودت بگو اصلاً

گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس “زهرا س” ست،

خواستم کمی شبیه “زهرا س ” باشم تا بیشتر دوستم داشته باشد...!      

دخترم..

دخترم!

ای عاشق مدهای رنگارنگ !

ای فریفته لباسهای  روشن وتنگ

که از دنیا به شوق آمده ای

هیچ اندیشیده ای که این شوق ،

حزن آخرت را به همراه دارد ؟

به شبی بیندیش که

از پس آن فردایی نباشد و

به خانه ای بیندیش که

از آن تنگ تر وتاریک تر نباشد

ای که به بازی لباس پرداخته و

به جامه شهرت دلباخته ای !

از آن بترس که

این بازیها در گناه مشهورت سازد

ومهر سیاه معصیت برنامه اعمالت زند

گفت: دلم پاک است !!!!!

خواهرم حجابت ؟

گفت: دلم پاک است !!!!!

مگر می شود پاکی هزاران نگاه را بدزدی .

ودلت پاک باشد ؟!

من وچادر مشکیم

 چادر من !!!! توبا من بزرگ شدی!با لحظه های زندگیم همراه بودیـ

با من زیر باران ماندی و خیس شدیـ

با من قد کشیدیـ    تغییر کردیـ   با من زیر آفتاب گرمت شد ..

رنگ مشکی ات زیر نور آفتاب رنگ باخت تا رنگ از زندگی ام نبازد

تو با من بزرگ شدیـ .. گاهی چادرم خاکی می شود

چادر مشکی ام از در و دیوار شهر خاکی می شودـ ..

از نگاه های طعنه آمیز خاکی می شود !

از حرف های سیاه خاکی می شود !


گاهی چادرم را خودم خاکی می کنم!

چادرم را می شویم تا غبار شهر را از رویش پاک کنمـ

تا سنگینی نگاه ها را پاک کنمـ ..